پژوهش درباره ویژگی آدم بسیار حساس بودن HSP: یافتههای ژنتیکی اخیر
تا پیشازاین هیچگونه پژوهشی از اینکه ژنهای خاصی وجود دارند که همسو با نمرات بالا در مقیاس HSP بودن باشد، وجود نداشت. ولی اخیراً نه یکی، بلکه دو پژوهش در این زمینه اجرا شد. یکی را از قبل میدانستیم، اما آنیکی مایه شگفتی ما شد.
یک ژن انتقالدهنده سروتونین و بسیار حساس بودن
پژوهش اول در دانمارک انجام شد و همه آنچه از آن ارائه گردید، در قالب یک پوستر بود. این پژوهش همان چیزی را مشخص کرد که نویسندگان پژوهش و ما میدانستیم. بین حساسیت و ژنی از یک دِگَره (allele) کوتاه انتقالدهنده سروتونین، ارتباط هست، که من آن را دِگَره_S مینامم دِگَره نام دیگری است که به گونههای ژنتیکی میپردازد، درست مانند ژنی که چپدست بودن یا راستدستی را مشخص میکند. درواقع سه نوع ارتباط هست (کوتاه_کوتاه، کوتاه_بلند، و بلند_بلند. گاهی پژوهشها فقط بر یک نوع از آن متمرکز میشوند). دِگَره_S باعث میشود که سروتونین کمتری در دسترس داشته باشید و همین میتواند باعث افسردگی شود.
اخیراً تغییری صورت گرفته و من تقریباً مطمئنم که امروزه به این خاطر که نظریه بسیار حساس بودن و اینکه بسیاری از افراد این ویژگی رادارند، و بسیاری (حتی به همین درصد) دِگرَه_S رادارند، و اساساً مسئله افسردگی در میان نیست، بلکه محیط خوب یا بد است که مطرح است، طرفداران بیشتری یافته است.
پژوهشهای انجامشده در عرصه حاملین دِگَره_S بهخوبی نشان میدهد که میتوان بین این دِگَره با همدلی و عمق پردازش ارتباط دید. فعالیتهای پرخطر برای این افراد در نظر گرفته شد که نیازمند «خطرپذیری عاطفی» بود و احتمال بُرد اندکی وجود داشت، اما این افراد مشتاقتر از دیگران بودند (همواره گفتهام که ما احساس میکنیم خیلی اهل رقابت نیستیم، که خود نوعی ریسک است، چون ما فقط وقتی ریسک میکنیم که مطمئن باشیم، میبریم.، انگار که اصلاً رقابتی در کار نیست.) ضمناً انتقالدهندههای دِگَره_S قبل از تصمیمگیری و انتخابهای دشوار به مدتزمان بیشتری نیاز دارند.
و اگر الگوهای شناختی طولانیمدت تری برایشان در نظر گرفته شود، عملکرد بهتری خواهند داشت. میمونهای _رسوس هم دارای ژن انتقالدهنده سروتونین دِگَره_S هستند و در رابطه با تکالیف مختلف تصمیمگیری که به ایشان داده شد، همین نتایج به دست آمد.
ژنهای دوپامین و بسیار حساس بودن
دومین پژوهش ژنتیک جدید از روش بسیار متفاوتی استفاده کرد، و به دنبال تمامی ژنهای دِگَره (allele) ای گشت که بر سیستم دوپامین اثر میگذارند. دوپامین نیز یکی از دیگر انتقالدهندههای مؤثر است. نمیدانم چرا این پژوهش را انتخاب کردند، شاید چون این ژنها با تأثیر «بهتر و بدتر» پاسخدهی به محیط مرتبط هستند. _ به این معنا که در شرایط خوب، بهتر از دیگران عمل میکنند و در شرایط بد بدتر از دیگران رفتار میکنند. پژوهشگران نوشتهاند که «بهجای انتخاب ویژگیهای شناختهشدهای چون درونگرایی_برونگرایی و یا روان رنجوری (دو ویژگی که این روزها محبوبیت یافتهاند)، ویژگی را انتخاب کردند که فکر میکنند عمیقاً با سیستم عصبی مرتبط است (شخصیت بسیار حساس، HSP).»
احسنت به بینش ایشان که برایشان مؤثر افتاد. ایشان تعداد قابلتوجهی از دِگَره های انتقالدهنده دوپامین را یافتند که با این ویژگی همخوانی داشت. درمجموع ده ژن که امکان وجود بسیار حساس بودن را افزایش میدهد. تاکنون پژوهشهای ژنتیکی مرتبط با ویژگیهای شخصیتی هرگز چنین دستاوردی نداشتهاند، و بدین معناست که حساسیت نزدیکی بیشتری با وراثت دارد و نتیجه تعامل با چیزی نیست. در حال حاضر نقش این دوپامینهای خاص خیلی خوب شناختهنشده است، بخصوص برای من! پس بیشتر مطالعه کردم.
برای شما چه معنایی دارد؟
این دو پژوهش درمجموع حاکی از آن است که حساسیت یا چیزی شبیه به آن موروثی ست. (چیزی شبیه به آن را توضیح خواهم داد) اولاً این بهترین پاسخ به کسانی ست که فکر میکنند میتوان از کنارش رد شد. نمیتوانیم. «درونی ست، ارثی ست». در ثانی، این امر موروثی اساساً چیزی نیست که بتوان نادیدهاش گرفت. «ضمناً فواید زیادی دارد». به کسانی که از شما میخواهند ویژگیتان را نادیدهگیرید، بگویید که «امری وراثتی ست، و محاسنی دارد.»
آنچه دیگران از ما میخواهند که انجام دهیم، یعنی از کنار این ویژگی بگذریم، مضراتی دارد. ولی ما نمیخواهیم و اساساً نیازی نیست که از ما بخواهند تا دیگر بسیار حساس نباشیم. حال آنقدر این پاراگراف را بخوانید تا ملکه ذهنتان شود، تا در مواقع ضروری، همان هنگامیکه از شما انتقاد میشود، بتوانید از این عبارات بهخوبی استفاده کنید (حتی میتواند از این پژوهشها کپی گرفته و به ایشان دهید! گرچه اکثراً نخواهند فهمید.)
کمی نزدیک به آن
نمیتوانیم مطمئن باشیم که «حساسیت» امری کاملاً ژنتیکی ست. اکثر ویژگیهای شخصیتی و «سبکهای رفتار» بهگونهای مشابه موروثیاند. درواقع، بسیاری از اعمال «ارثی» ست. طلاق ارثی ست، نه به این خاطر که ژنی دامن پوش به نام طلاق داریم، بلکه فرد ویژگیهای را به ارث برده که طلاق را محتملتر میسازد. بیشتر پژوهشهای انجامشده درزمینهٔ ویژگیهای شخصیتی مثلاً، عواطف مثبت، و عواطف منفی، مانند طلاق موروثیاند.