چرا ‏hsp‏ ها نباید عواطف خود را سرکوب کنند

عواطف را می‌توان به توپی تشبیه کرد که بخواهید آن را به زیر آب فرو ببرید. هرچقدر هم که اصرار کنید، موفق نخواهید شد. جامعه ما ارتباط پیچیده‌ای با عواطف دارد. از سویی، وقتی آدم‌ها …

WhatsApp Image 2022 03 04 at 11.09.12 AM

عواطف را می‌توان به توپی تشبیه کرد که بخواهید آن را به زیر آب فرو ببرید. هرچقدر هم که اصرار کنید، موفق نخواهید شد. جامعه ما ارتباط پیچیده‌ای با عواطف دارد. از سویی، وقتی آدم‌ها به عواطف خود توجه نشان می‌دهند، به «زیاده از حد بسیار حساس بودن» متهم می‌شوند، و به «عقلانیت» بها داده می‌شود و صرفاً عقلا مورد تشویق قرار می‌گیرند. از طرفی، عواطف، مفهومی طبیعی و انسانی است که جامعه مایل است آن را فراموش کرده و یا نادیده‌اش بگیرد. بدیهی است که با این اوضاع نمی‌دانیم با عواطف خود چکار کنیم. در نتیجه هیچ بعید نیست که آدم‌ها بخواهند عواطفی که دچارش می‌شوند را سرکوب کنند.

به عنوان درمانگر، دیده‌ام که چگونه درپوش گذاشتن بر عواطف، عواقبی دارد، مخصوصاً برای آن عده‌ای از ما که تشخیص hsp بودن می‌گیریم، مایی که عواطف را عمیق‌تر از غیرحساس ها لمس می‌کنیم.

هفت دلیل برای اینکه چرا hsp ها نباید عواطف خود را سرکوب کنند

۱. در درازمدت چنین کاری سالم نیست

هرگاه که سعی می‌کنیم تا احساسی را سرکوب کنیم، چه گرسنگی باشد، چه تشنگی، رنج، ترس و یا دیگر عواطف، موفقیت ما کوتاه مدت خواهد بود. در نهایت عواطفی که سرکوب کرده‌ایم، قدرت بیشتری یافته و بر توانایی سرکوب ما قایق می‌آیند.

این امر بخصوص در رابطه با hsp ها صحت دارد، چون ما عواطف عمیق‌تر داریم و سرکوبشان دشوارتر است. استعاره‌ای که همواره از آن استفاده می‌کنم، استفاده از توپ پر بادی است که بخواهیم به زیر آب برده و همانجا نگهش داریم. هرچقدر هم که در این زمینه تلاش کنیم، باز نمی‌توانیم به مدت طولانی این کار را انجام دهیم، و توپ دوباره به روی آب می‌آید. بی فایده است. در رابطه با عواطف نیز همین طور است. وقتی که توپ روی آب بیاید، حتی قدرتی بیش از سابق می‌یابند.

۲. خوشتان بیاید یا نیاید، بدنتان این عواطف را در خود نگه می‌دارد.

دکتر ون درکولک در کتاب «بدن عواطف را نگه می‌دارد» به این نکته اشاره دارد که آسیب دیدگی، ما را از نظر جسمانی تحت تأثیر قرار می‌دهد. مشخصاً در پژوهشی که انجام داد، نشان می‌دهد که این آسیب بعداً تأثیر خود را روی جسم می‌گذرد. نتیجه دیابت، اختلالات خودایمنی، و بیماری‌های قلبی است.

عواطف، مخصوصاً آنهایی که قوی هستند (مثلاً نشات گرفته از یک تروما هستند) در جسممان به حیات خود ادامه می‌دهد. اگر که به جای پردازش شدن، سرکوب شوند، عوارض بسیار جدی دارد. چون ما hsp ها آمادگی بیشتری برای از تعادل خارج شدن داریم، بخصوص آسیب پذیریم.

۳. سرکوب عواطف باعث می‌شود شدت و حدت بیشتری بیابد

اگر به طور مداوم عواطف خود را سرکوب کنیم، فراموش شده برایمان ناآشنا می‌شوند. خب بدیهی است که در این صورت، احساس کردن عواطف ترسناک است و ترسناک‌تر هم می‌شود! در این صورت نمی‌دانیم چکار کنیم. این احتمال وجود دارد که هر کاری کنیم تا از شر این ناراحتی خلاص شویم. اما این شیوه ناهنجاری برای کنار آمدن با عواطف ماست. در نتیجه ممکن است مثلاً سرمان را در گوشی کنیم، فیلم نگاه کنیم، با وسواس کامپیوتر بازی کنیم، یا حتی پرخوری کنیم و یا به روش‌های دیگر به خود آسیب برسانیم. به هر حال انجام این رفتارها گاهی کمکمان می‌کند تا عواطف خود را تا اندازه‌ای سروسامان دهیم. گاهی هم به دلیل وجود همین عواطف از جمع و محیط برای مدتی کوتاه کناره گیری کنیم، که با روش‌های صحیح کنار آمدن چندان همخوانی ندارد.

۴. ارتباط با اصالت و خودواقعی تان را از دست می‌دهید

بسیار حساس بودن اعتبار دارد، و به رسمیت شناختن آن کمک می‌کند تا بهترین زندگی خود را زندگی کنیم. یکی از جنبه‌های مهم اصالت، در ارتباط بودن با تجارب واقعی‌مان است. در واقع، دانستن اینکه مشغول چه احساسی هستیم، دلایل و اهداف آن و چگونگی برقراری ارتباط با این عواطف، باعث می‌شود با تجارب اصیل خود در ارتباط باشیم.

به هرحال وقتی عواطف خود را سرکوب می‌کنیم، با بخشی مهم از وجودمان و همین طور با اصالت خود قطع ارتباط می‌کنیم. سرکوب عواطف معادل است با دروغگویی به خود. در ارتباط بودن با اصالت درونی و متصل بودن با شهودمان برای ما آدم‌های بسیار حساس حیاتی است.

در نتیجه، با سرکوب عواطف، اصالت خود را نفی می‌کنیم و شهودمان تلاش می‌کند تا ما را دچار عقب گرد کند و ما را در موقعیتی قرار دهد که با اصالتمان جور در می‌آید. این کار با فراخوانی اضطرابمان صورت می‌پذیرد. از طرف دیگر وقتی به خود اجازه می‌دهیم تا در ارتباط با عواطف خود قرار بگیریم، این امکان را می‌یابیم تا شناخت بهتری از خود بیابیم.

۵. عواطف بخشی ضروری از تجارب انسانی هستند.

عواطف نشانگانی حیاتی از زندگی هستند. امکان ندارد بتوانیم بدون عواطف به حیات خود ادامه دهیم. موضوع فقط عواطف دشواری چون اندوه، احساس گناه، خشم و ترس نیست، بلکه عواطف مثبتی چون شادی، رضایت، هیجان و صلح و آرامش نیز به هرحال عواطف هستند.

وقتی عادت کنیم عواطف منفی خود را سرکوب کنیم، در رابطه با عواطف مثبتمان نیز دچار مشکل می‌شویم. این امر بخصوص برای بهزیستی آدم‌های بسیار حساس مهم است، ضمن اینکه تجارب عاطفی‌مان باعث می‌شود با دیگران در سطحی عمیق‌تر و شهودی‌تر ارتباط بگیریم. هرچه باشد، روابط مبتنی بر در میان نهادن لحظات دشوار با دیگران است. آیا اصلاً می‌توانید تصور کنید که به هدفی برسید و بعد اصلاً هیچ عاطفه‌ای از خود ابراز نکنید؟ اتفاق دردناکی برایتان بیافتد و هیچ عاطفه‌ای ابراز نکنید؟ احساس عدم آسودگی کنید ولی عاطفه‌ای ابراز نکنید؟ در واقع زندگی بدون عواطف فاقد عمق است و hsp ها را از غنا خالی می‌کند.

۶. حس کردن احساساتتان باعث سلامتی عقلی بیشتر می‌شود.

وقتی عواطف خود را سرکوب می‌کنیم، این اقدام منفی بر سلامت ذهنی‌مان اثر می‌گذارد. برای گذار سالم از عواطفمان، باید ابتدا آن را بشناسیم و بعد عواطف خود را حس کنیم (نمی‌توانیم آنچه نمی‌شناسیم را شفا دهیم). با این کار گذاری سالم از عواطف خود خواهیم داشت. مثلاً عاطفه‌ای که اخیراً تجربه کرده‌اید نامش خشم است و بعد خشمتان را با کمک کسی که به وی اعتماد دارید، تجزیه و تحلیل کرده و آن را حس کنید. درباره‌اش بنویسید، با کسی که باعث افسردگی‌تان شده حدومرز در نظر بگیرید، حتی گریه کنید. به این ترتیب روی خشم خود کار کرده آید. برعکس، وقتی عواطف خود را سرکوب می‌کنید، عواطف فروخفته شده و دیگر نمی‌توانید آن‌ها را تجزیه و تحلیل کرده و به درستی شفا دهید. و سلامتی ذهنی و جسمی‌تان آسیب خواهد دید.

۷. عواطفمان از دست خواهد رفت

وجود عواطف دلایلی دارند. عواطف بر ما تأثیر عمیق‌تری از افکار دارند، و به این معنا هستند که حالا وقتش رسیده تا اقدامی کنید. یکی از فواید اولیه حس کردن عواطف، این است که هریک از این عواطف پیامی برای ما دارند. مثلاً، اندوه اغلب بیانگر این است که نیازمان برآورده نشده است. اگر به این اندوه و متعاقباً نیاز برآورده نشده، توجه شود، باعث می‌شود تغییراتی کنیم تا نیازمان برآورده شود. به این موضوع در انیمیشن «از درون به بیرون» دیسنی/پیکسار اشاره شده است. بیشتر فیلم، شخصیت اصلی فیلم ریلی، اندوهی که به واسطه جابجایی خانواده متحمل شده را سرکوب می‌کند. نیاز برآورده نشده ریلی در دوران سخت به شکل عاطفه اندوه ابراز می‌شد. وقتی در نهایت اندوه خود را احساس و ابراز می‌کند، والدینش شرایط را برای وی بهبود بخشیده و از او حمایت می‌کنند. در نتیجه وقتی نیاز وی برآورده می‌شود و به او کمک می‌شود تا از آن رنج خلاصی یابد، و دوباره با شادی و نشاط پیوند یابد.

چگونه عواطف خود را حس کنیم

آن گونه که جامعه با عواطفمان برخورد می‌کند، بسیاری از آدم‌های بسیار حساس در رابطه با مواجهه با عواطف خود سردرگم هستند. اینجا برایتان چند پیشنهاد دارم.

🔹آگاه باشید.

آگاهی اغلب به معنای «آگاهی بدون قضاوت» است. هنگامی که درباره موقعیت فعلی خود هشیار هستیم بهتر می‌توانیم نسبت به بروز افکار خود آگاه باشیم. قضاوت کننده نبودن را فراموش نکنید. سعی کنید نسبت به عواطفی که احساس می‌کنید، همدل باشید. ضمناً برای هشیار بودن نیازی نیست گوشه‌ای بنشینید و مراقبه کنید. می‌توانید با نگاه کردن به یک درخت و دیدن برگی که از آن می‌افتاد، هشیار باشید، یا با شنیدن آوازخوانی پرندگان، فقط گوشه‌ای بنشینید و نگاه کنید.

🔹تشخیص عواطف.

همان طور که قبلاً اشاره شد، باید ابتدا نامی برای آن در نظر گیریم تا بعد سربه راهش کنیم. در واقع وقتی آن را بشناسیم بهتر می‌توانیم عاطفه را حس کرده و از آن گذر کنیم. اگر مشکلی دارید شناخت چرخ عاطفی که عواطف اصلی و مهم در آن مشخص شده باشد، حائز اهمیت خواهد بود. مثلاً احساس دیوانگی می‌کنید، بعد که مورد بررسی قرار می‌دهید، متوجه می‌شوید که دلیل اصلی آن احساس حسادت است.

🔹 خود را ابراز کنید.

لازم است به خود اجازه ابراز عواطف دهیم. یعنی آن را بیرون بریزیم. مثلاً گریه کنیم که راهی مؤثر رأی برونریزی عاطفه‌ای دشوار چون تأسف، خشم و ترس است. گوش دادن به موسیقی یا نگاه کردن به فیلمی که همان عواطف را ابراز می‌کند، راه پالایش دیگری ست. مثال‌های فراوانی در این عرصه وجود دارد، اما آن کاری را انجام دهید که برایتان مفید است.

🔹عاطفه‌تان را پردازش کنید.

با پردازش عواطفمان، می‌توانیم شناخت بهتری از عواطف خود بیابیم. راهکار مناسب نوشتن، صحبت کردن با دیگران، و یا شروع کردن درمان است. دو مورد اخیر باعث برخورداری از فواید اجتماعی است.

🔹پیام ورای عواطف را پیدا کرده و اقدام کنید.

همان طور که قبلاً توضیح داده شد، اصولاً عواطف هستند تا پیامی را به ما برسانند. هنگامی که دریابیم عواطفمان چه چیزی را می‌خواهند به ما نشان دهند، قادر می‌شویم اقدام کرده موقعیت را اصلاح کنیم. مثلاً از صحبت در برابر جمع می‌ترسیم. پیام مستتر در آن این است می‌خواهیم خوب عمل کرده و شکست نخوریم ‌ کارهایی که می‌توانیم بکنیم، گرفتن حمایت کسانی ست که دوستشان داریم، مثلاً جلوی آنان تمرین کنیم، و یادآوری مداوم این نکته به خودمان که ارزشمندی ما وابسته به این اتفاق نیست.

🔹تکانی به خود بدهیم.

عواطف ما نه فقط در ذهنمان، بلکه در جسممان نیز می‌چرخد. هر عاطفه‌ای به حس‌های جسمانی خودش مربوط است. به همین دلیل ناچاریم تکانی به خود بدهیم. مثلاً اگر اندوهگین هستید، که عاطفه‌ای ملایم است، حرکت بدنی مناسب، کش و قوس دادن به بدن است. برای عواطف «شدیدتری» مثل خشم، لازم است کارهایی مثل دویدن، یا ورزش‌های جدی‌تر انجام دهید.

نویسنده: لاسی پارکر

مترجک: مینو پرنیانی