دو ویژگی که می‌تواند تقریباً آدم‌های بسیار حساس را در مقابل خودشیفته‌ها ایمن کند‏

شاید خودشیفته‌ها عمدی در جذب آدم‌های بسیار حساس نداشته باشند ولی ممکن است hsp ها را ساده‌تر در دام بیاندازند. همه این داستان را شنیده‌ایم. آدمی وارد ارتباطی می‌شود که در آغاز همه چیز روبراه …

شاید خودشیفته‌ها عمدی در جذب آدم‌های بسیار حساس نداشته باشند ولی ممکن است hsp ها را ساده‌تر در دام بیاندازند. همه این داستان را شنیده‌ایم. آدمی وارد ارتباطی می‌شود که در آغاز همه چیز روبراه به نظر می‌رسد. شاد و خوشنود هستند. پاهایشان را در جوی آب می‌گذارند و احساس خاص بودن می‌کنند تا اینکه بالاخره همه چیز عوض می‌شود. آن عزیزی که روزی مشتاقش بودند ناگهان سرد و بی رحم می‌شود و دیگر امکان خوشایند بودن رابطه نیست. چه اتفاقی رخ داد؟ متعجبند. احساس می‌کنند که دیگر حتی به افکار و عواطف خود نیز اعتمادی ندارند. گیج کننده است. فشارزا و ناراحت کننده است.

معمولاً آنچه گفته شد در رابطه با یک خودشیفته رخ می‌دهد. و متاسفانه به نظر می‌رسد تجربه ایست که بسیاری از hsp ها آن را از سرگذرانده اند.

خودشیفتگی چیست؟

قبل از ادامه اجازه دهید خودشیفتگی را تعریف کنیم. معمولاً از ویژگی‌های این افراد خودمحور بودن است. و احساس قوی خود بودن و فقدان همدلی نسبت به دیگران دارند. (که کاملاً متضاد hsp ها هستند که اشخاصی بسیار همدل هستند) وقتی خودشیفتگی کسی از حد و اندازه بیرون باشد نامش اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) می‌شود. و گرچه این افراد ظاهراً با اعتماد بنفس به نظر می‌رسند، اما درونا نسبت به مورد قضاوت قرار گرفتن و یا نقد شدن کاملاً حساس هستند.

 

سه ویژگی hsp ها که بی آنکه بدانید خودشیفته‌ها را جذب می‌کند.

چه قبلاً در ارتباط با یک آدم خودشیفته بوده باشید و  چه کسی را بشناسید که چنین ارتباطی را در حال حاضر دارد، سؤالات زیادی مطرح می‌شود. آیا hsp ها آماج خودشیفته‌ها هستند؟ آیا ما آنان را به خود جذب می‌کنیم؟ و اگر ما مستعد پذیرش خودشیفته‌ها هستیم، پس چه کنیم تا اوضاع را عوض کنیم؟ بر اساس نقطه نظرات دکتر رواندا فریمن، روانشناس که در حیطه ارتباطات سمی کار می‌کند، سه ویژگی هست که شما را مستعد پذیرش خودشیفته‌ها می‌کند.

⬅️محبت فراوان

⬅️حد و  مرز ضعیف

⬅️راضی کردن دیگران

هر سه این ویژگی‌ها را اکثر hsp ها دارند. شاید به همین دلیل است که گفته می‌شود آدم‌های بسیار حساس آماج خودشیفته‌ها قرار می‌گیرند.

بر اساس یافته‌های دکتر فریمن، خودشیفته‌ها احتمالاً عمداً قصد ندارند که آدم‌های بسیار حساس را آماج قرار دهند، ولی احتمال اینکه موفقیت بیشتری را در تحت اختیار قرار دادن بسیار حساس‌ها قرار دهند را زیاد می‌کند.

به هر حال روش دکتر فریمن به گونه‌ای ست که باعث می‌شود hsp ها (یا هرکسی) بتواند “ضد خودشیفته” شود. به این ترتیب که از سه ویژگی فوق، لازم است دو مورد را تغییر داده و سومی را حفظ کنید.

 

دو ویژگی که می‌تواند hsp ها را ضدخودشیفته کند. بله hsp ها می‌توانند ضدخودشیفته شوند. اولین مورد اینکه همدلی خود را خاموش کنید. دو پژوهش نشان داده‌اند که hsp ها همدلی بیشتری در آزمون همدلی کسب کنند و فعالیت مغزی بیشتری در بخش مربوط به همدلی دارند. این فقط بخشی ست از hsp بودن و به نظر می‌رسد ما نمی‌توانیم، حتی اگر بخواهیم این بخش را تغییر دهیم.

و این خوب است _ همدلی از بهترین و قدرتمندترین نقطه قوت ماست. سیمون بارون کوهن به عنوان نویسنده/پژوهشگر در کتاب صفر درجه از همدلی می‌نویسد که همدلی یک “حلال جهانی” ست. چون ” هر مشکلی با همدلی قابل حل است” پس ما می‌توانیم و باید همدلی خود را جشن بگیریم، نه اینکه آن را نابود کنیم.

به این معنا نیست که هرچه گرداگرد ماست را ما باید جذب کنیم. راه‌هایی برای اینکه دست از جذب کردن عواطف دیگران برداریم وجود دارد. در عوض باید برای “ضد خودشیفته ” شدن روی دو ویژگی دیگرتان کار کنید. حدومرز ضعیف و راضی کردن دیگران از شایع‌ترین کشمکش‌های اکثر hsp هاست و هردو بیشتر عادت هستند تا ویژگی شخصیتی. به عبارت دیگر این دو مورد نکاتی هستند که می‌توانید تغییر دهید. و بهتر است به جای آنها دو ویژگی خوب را جایگزین کنید.

اولی تمرین داشتن حدو مرز است. دکتر فریمن ابتدا پیشنهاد می‌دهد که روی حدومرزهایتان کار کنید. این که بدانید چگونه حدومرز سالم در نظر بگیرید. مهارت بسیار خوبی ست. با این حال hsp ها اینکار را بلد نیستند. چرا این طور است؟ خب، یکی از دلایلش این است که ما انرژی دیگران را می‌گیریم. با مت لند سیدل که مربی مهارت‌های زندگی برای hsp ها ست، در این باره صحبت کردم. او گفت که با دکتر فریمن موافق است و اینکه “hsp ها اغلب به این دلیل وارد ارتباط با خودشیفته‌ها می‌شوند چونکه حدومرز ندارند و دلشان می‌خواهد از دیگران مراقبت کنند. بسیاری از hsp ها توانایی زیادی در همدلی دارند و این همدلی، می‌تواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد، و ما درگیر وابستگی متقابل و مراقبت کردن می‌شویم. ” ممکن است بسیاری از ما hsp ها از در نظرگیری حدومرز احساس ناخوشایندی کنیم، انگار که کاری غلط یا آسیب رسان است. نیازی به تذکر نیست که بسیاری از ما hsp ها در کودکی به خاطر کمک کننده و یاریگر بودن مورد تشویق قرار گرفته‌ایم. در نتیجه بخشی از هویت ما شده است.

بسیاری از چالش‌های ما در ارتباط با حد و مرزها نشات گرفته از دوران کودکی ماست. اگر متوجه شده‌اید که حدومرزهایتان درست نیست و اغلب مورد خشونت و یا بی احترامی قرار گرفته‌اید، دکتر فریمن پیشنهاد می‌کند دلیل اصلی آن را پیدا کنید. او می‌گوید، “برای برخی این گونه است که اضطراب پیدا می‌کنند (احساس ناامنی می‌کنند) سبک وابستگی دارند که در نتیجه ارتباطات دوران کودکی با مراقبین اولیه رخ داده است.” اهمیتی ندارد پیشینه‌تان چه بوده، آنچه باید یاد بگیریم این است که حسی را در خود پرورش دهیم که برخاسته از مراقبت از دیگران نیست. همین‌جاست که حدومرزها پا به میدان می‌گذارند. اگر تازه می‌خواهید حدومرز در نظر بگیرید، مراحلی هست که در رابطه با hsp های مختلف فرق دارد.

⬅️قدم‌های کوچک بردارید.  اگر در حیطه حدومرز تازه کار هستید، به یکباره سراغ بزرگترین و ترسناک‌ترین ترس‌ها نروید، از ساده‌ترها شروع کنید. حدومرز کوچک در نظر بگیرید. مثلاً اگر از شما دعوت شده تا به میهمانی بروید ولی خسته‌اید.، در متنی بنویسید که عجالتاً خسته‌اید و نمی‌توانید در میهمانی شرکت کنید.

⬅️متنی در نظر بگیرید. ممکن است رشته افکارتان را از دست بدهید در نتیجه بهتر است از قبل دستورالعمل آماده شده‌ای داشته باشید. تا در موقعیت‌های ضروری از آنها استفاده کنید. ” از دعوتتان متشکرم. اما متاسفانه نمی‌توانم این بار  شرکت کنم.” هیچ توضیح اضافه‌ای هم ندهید. بله احتمالاً نه گفتن برایتان دشوار است، اما وقتی قرار به در نظر گیری حد و مرز و مراقبت از خود است، امری ضروری است.

⬅️ خود را چک کنید. تمرین کنید که در طول روز آیا حواستان به حدومرزهایتان هست؟ می‌توانید در یادآوری کننده گوشی‌تان این موضوع را در نظر بگیرید. وقتی یادآوری کننده گوشی‌تان هشدار داد وضعیت جسمانی خود را بررسی کنید. مثلاً شانه‌تان درد می‌کند، پس لازم است استراحت کوتاهی به خود بدهید یا از رئیستان بخواهید که فرصت بیشتری برای اجرای پروژه به شما بدهد.

و اگر فرضتان بر این است که با آدمی خودشیفته سروکار دارید لندسیدل چنین توصیه می‌کند: “هر روز وقتی را صرف بررسی کردن خود کنید و سرعتان را در ارتباط پایین آورید. این بار وقتتان را صرف رسیدگی کردن به نیازهای خود کنید.” به نظر آقای لندسیدل اولین تاکتیکی که یک خودشیفته به کار می‌گیرد این است که به سرعت مانع تراشی می‌کند. کاری می‌کند تا نیازهای او را در اولویت قرار دهید اما به قیمت صرف نظر کردن از خواسته‌ها و نیازهای خودتان.

 

دومین تغییر حالت از راضی کردن دیگران به خود اعتبار بخشی.

بسیاری از hsp ها گزارش داده‌اند که این موضوع برایشان چالش برانگیز است. چون دیگر نمی‌دانند که کیستند و اصلاً چه می‌خواهند. یکی از دلایل چالش برانگیز بودن این تغییر برای hsp ها این است که بسیاری از ما عواطف خود را نادیده می‌گیریم. در نتیجه ممکن است باور عمیقی در hsp شکل بگیرد مبنی بر اینکه احساسات واقعی‌اش “غلط” یا دردسرساز است. و در نتیجه اعتماد به خود و عزت نفس ما کاهش می‌یابد. اگر به خودمان اعتماد نداشته باشیم آنوقت دنبال خواسته‌های دیگران رفتن کار ساده‌تری از دنبال خواسته خود رفتن است. بنا به نظر دکتر فریمن، ” وقتی ارزشی که برای خود قائل هستیم، پایین است _ به خارج از وجود خود نگاه می‌کنیم تا چیزی بیابیم که به ما حس ارزشمند بودن بدهد.” برای اینکه دوست داشته شویم و ما را “خوب” بشمارند، و از انتقاد و رنج دوری کنیم، روش بیش از اندازه خوب بودن را در پیش می‌گیریم. زیاده از حد کمک می‌کنیم و خود را قربانی می‌کنیم.”

خبر خوب این است که می‌توانیم بر عادت خشنود کردن دیگران فائق آییم، البته با قدرت بخشیدن به اعتماد به خود.

لیندسیدل توضیح می‌دهد که چرا اعتباربخشیدن به خود کمکمان می‌کند تا آدم‌های خودشیفته را از خود دفع کنیم. او می‌گوید اعتبار بخشیدن به خود کمک می‌کند تا آگاهی بیشتری درباره خود کسب کنیم و این آگاهی ما را از گیچی که مختص بودن در کنار خودشیفته‌هاست به در می‌آورد. گیجی شکلی از  اغواگری ست که خودشیفته انجام می‌دهد و باعث می‌شود تا بی گناهی خود را زیر علامت سؤال ببریم. و یا حس واقعیت خود را از بین ببریم. بمباران عشق و دیگر رفتارهای مرسوم خودشیفته‌ها از همین دست است… ”

چند نمونه از روش‌هایی که می‌توانیم یاد بگیریم تا به جای راضی کردن دیگران، به خود اعتبار ببخشیم را اینجا آورده‌ام. ⬅️روی نظر خود بمانید. وقتی کسی از شما می‌پرسد شام چه می‌خورید؟ شاید عادت دارید بگویید، “برام مهم نیست، هرچی تو بخواهی!” به جای آن تمرین کنید که در چنین شرایطی چه بگویید. راه خوبی ست برای ابراز خودتان به خودتان و دیگران که شما هم نظری دارید.

⬅️ سرعت خود را پایین آورده و با خودتان در ارتباط قرار بگیرید. یکی از راههای خوب در ارتباط قرار گرفتن با خود معتبرتان این است که سرعت خود را پایین بیاورید. اگر همیشه سرعتان بالاست، از فرصت کافی برای ارتباط با خود و اینکه ببینید اصلاً چه می‌خواهید و چه چیزی برایتان در الویت قرار دارد برخوردار نخواهید بود (ضمن اینکه ما hsp ها با محرکات فراوان میانه خوبی نداریم!) مراقبه کردن راه خوبی ست برای در ارتباط قرار گرفتن با خودتان.

⬅️ ما بیشتر اوقات نیازهای خود را نادیده می‌گیریم تا به نیازهای دیگران بپردازیم. ما مقاومت داریم. صحبت کردن درباره نیازهایمان و در نظرگیری حدومرز معمولاً ناخوشایند است. اما خوب است به خاطر داشته باشید که ما می‌توانیم با این ناراحتی ناخوشایند ادامه دهیم.

هرچه بیشتر وارد فضای معتبر داشتن خود بشویم، بیشتر در آنچه هستیم و آنچه برایمان مهم است استوار می‌شویم. وقتی از این منظر زندگیمان را هدایت می‌کنیم، احتمال اینکه رفتاری را بپذیریم که خوشایندمان نیست کمتر می‌شود. در نتیجه “آماج” خوبی برای خودشیفته‌ها نخواهیم بود.

اگر این عادات را تمرین کنید، دو منبع از سه منبع مستعد بودن برای طعمه خودشیفته‌ها شدن به در می‌آیید. دیگر بعید است که خودشیفته وارد زندگیتان شود.

اگر دل‌نگران همدلی‌تان هستید باید بگویم نگران نباشید. چون جالب است ولی وقتی این دو تغییر سالم را انجام دادید، همدلی‌تان دیگر در ورودی برای هیچکس از جمله خودشیفته‌ها نخواهد بود.

به جای کاهش همدلی (که مطمئن نیستم چطور hsp می‌تواند چنین کاری بکند). به نظر دکتر فریمن ” تلاش کنید از همدلی خود حمایت کنید.” چون همدلی همراه با حدوحدود خوب و معتبر، به مهربانی پخته بدل می‌شود. مهربانی برخلاف همدلی همراه با تمایل به کمک است. و این صرفاً زمانی ممکن است که خواسته‌ها و محدودیت‌های خود را بدانید و آنچه واقع بینانه در توانتان است را به دیگران بدهید.

وقتی حدومرز خوبی دارید و خود را نیز معتبر می‌شمارید می‌توانید به کسی کمک کنید بدون اینکه خودتان را تهی کنید. در این فرایند خواهید فهمید که چه زمانی باید باطری خود را شارژ کنید و برای این امر به حد کافی به خود احترام بگذارید.

مهم این است که به خاطر داشته باشید که به عنوان hsp لازم است از عواطف خود حمایت کنید و البته تجاربتان را در نظر بگیرید. احساس اینکه در مقابل خودشیفته‌ها ناتوان هستید، ابداً صحیح نیست، اما با دانستن اینکه راه‌هایی برای اتصال به قدرت‌های خودمان وجود دارد، زندگی‌مان را در اختیار خود بگیریم.

 

نوشته آلیسیا بویر

مترجم مینو پرنیانی